تو می غری از دهانه توپ
وحشت می آفرینی با کروز
می غریوی از گلوی تفنگ
و می نازی: به تکنیک و ابزار
به پیکار و کشتار
و عربده می کشی : جنگ - نفت -اسلحه
و من زمزمه می کنم با عشق
عدالت آرزو می کنم پر شور
و ترانه می خوانم با شوق
و می بالم :
به الماس احساس و ایمان انسان
به پیمان مردانه تا پای جان
و آواز سر می دهم همیشه : صلح - فرهنگ - آزادی
...
صلح! صلح -
چه دیر تو را در میابند آدمیان
پس از نبردهای بسیار
بعد از معاهدات بیهوده
از کتاب جام پدارم - جرعه ۳۳۰