تو می غری از دهانه توپ
وحشت می آفرینی با کروز
می غریوی از گلوی تفنگ
و می نازی: به تکنیک و ابزار
به پیکار و کشتار
و عربده می کشی : جنگ - نفت -اسلحه
و من زمزمه می کنم با عشق
عدالت آرزو می کنم پر شور
و ترانه می خوانم با شوق
و می بالم :
به الماس احساس و ایمان انسان
به پیمان مردانه تا پای جان
و آواز سر می دهم همیشه : صلح - فرهنگ - آزادی
...
صلح! صلح -
چه دیر تو را در میابند آدمیان
پس از نبردهای بسیار
بعد از معاهدات بیهوده
از کتاب جام پدارم - جرعه ۳۳۰
خسته نباشید...آقای شاعر...
سلام ...کجاست آن به قول شما ؛ مصلح مسلح به سلاح عشق !
سلام خیلی عالی بود .
سلام
احوال خولو ؟!
مه حاضرم احساسخو شرط ببندم که ایقد دست و بالتو پرن که زودته هم اتونی به روز بکنی !.... یخو زودته بدو خولوجان
در ضمن ... عالی .
سلام رضای گرامی در حالی که همه نعره جنگ و جنگ طلبی سر می دهند ، یکی بهر عمو سام و دیگری بهر خلیفه مسلمین ، ندای صلح طلبی شما قابل تقدیر است دوست عزیز همشهری خوبم .
با هرمز قدیم به روز هستم
سربازانی که تکیه بر تفنگهایشان خواب صلح می بینند