شب بود و تب مبهم من بود و
سکوت لب تو
دل بود و خجل روح ِ نپالوده
ز آثار گناه
چشمی که روان بود سرشک از مژگانش
و دوان تا به سحر
پی لبخند لطیفی که خیال خوش توست
راکب مرکب ماه !
سلامچه حس خاشی !
با هرمزگانی اخباری تازه و متفاوت را تجربه کنید http://www.hormozgani.blogsky.com/
سلام. خیلی خوشحالم از آشنایی با وبلاگ شما.
سلام
چه حس خاشی !
با هرمزگانی اخباری تازه و متفاوت را تجربه کنید
http://www.hormozgani.blogsky.com/
سلام. خیلی خوشحالم از آشنایی با وبلاگ شما.